آتش سوزی شدید در مزارشریف :

از حوالی ساعت 2 بعد از ظهر امروز جمعه، مارکیت شهزاده که در خیابان مولانا جلال الدین محمد بلخی و در نقطه ی مرکزی شهرمزارشریف قرار دارد شاهد یک آتش سوزی نیرومند است که تاحال گفته می شود میلیون ها دالر به مالکان و دوکانداران آن مارکیت خساره وارد شده است.

در این مارکیت عمدتاً دوکان های قالین فروشی وجود دارد و در جوار این مارکیت بانک های باختر و میوند نیز موجود است.

به اساس گزارش ها، آتش سوزی تا حال(ساعت6 عصر) ادامه دارد و ساختمان های جوار شهزاده مارکیت نیز در تهدید این آتش سوزی قرار گرفته است.

نیروهای آتش نشانی هرچند در تلاش اند این آتش سوزی را مهار کنند، اما قدرتمندی آتش سوزی در حدی گزارش شده است که گفته می شود، هرلحظه در حال شعله ور شدن است و آتش نشانی تاهنوز موفق به کاهش و یا خاموش کردن این آتش نشده است.

گفته می شود نیروهای آتش نشانی از نیروهای خارجی برای خاموش ساختن این آتش سوزی کمک خواسته است و هم اکنون نیروهای خارجی در صحنه برای مهار کردن این آتش سوزی حضور یافته است.

تاهنوز آمار دقیق از تلفات و خسارات این آتش سوزی گزارش نشده است..


ک گزارش هفته نامۀ 2014 نشان می دهد که در بیش از یک سال اخیر دست کم 150 کودک، در پیوند با حمله های هراس افگنانه، از سوی نیروهای افغان بازداشت شده اند.

عمصت کوهسار خبرنگار 2014 که با ده ها تن از این کودکان در کابل دیدار کرده، می گوید که شماری از آنان، استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) را با نیروهای خارجی در افغانستان، دشمنان اصلی خودشان می پندارند.

"آنان به قرآن ما بی حرمتی کردند، به ناموس ما بی حرمتی کردند، برادرم را شهید کودند! تا زمانی که نفس در جان دارم ضد شان مقاومت خواهم کرد. من در جایی که افغانان و مسلمانان هستند، انتحاری نخواهم کرد؛ دشمنی من با خارجی هاست! همان هایی که قرآن ما را به آتش کشیدند و تا زمانی که من سر خود را قربانی قرآن خود نکرده ام، خودم را مسلمان نخواهم گفت!"

بخشی از گفته های حبیب رحمان، کودکی که ماه ها پیش می خواست یک حملۀ انتحاری را در ولایت لغمان اجرا کند؛ اما وی از سوی نیروهای امنیت ملی بازداشت شد.

حبیب الرحمان که باشندۀ اصلی ولسوالی قره باغ ولایت غزنی است، کم تر از هفده سال دارد.

او حالا با ده ها کودک دیگر، در مرکزی زیر نام "اصلاح و تربیت اطفال" در شهر کابل به سر می برد.

"فعلَن خوشبختانه در مرکز اصلاح و تربیت اطفال کابل، به تعداد 37 نفر کودکانی که در حملات انتحاری دستگیر گردیده اند وجود دارد. قبلن به تعداد بیشتر از 50 کودک، در این مرکز تحت توقیف قرار داشتند؛ اما بعضی از این اطفال به اساس فرمان رییس جمهور رها گردیدند." 

گفته های عزیزه عدالت خواه، رییس این مرکز که در بارۀ چگونه گی زنده گی این کودکان برایم معلومات می داد.

افزون بر کودکانی که در پیوند با فعالیت های هراس افگنانه بازداشت شده اند، کسانی هم در این مرکز دیده می شوند که به اتهام دزدی در بند به سر می برند.

حضور در برنامه های آموزشی، کتاب خوانی، تماشای مجموعه های تلویزیونی آموزنده، گوش دادن به صحبت های عالمان دین و نیز پرداختن به ورزش، از کارهایی اند که روزانه کودکان در این مرکز به آن ها می پردازند.  

یاسین قربانی، عضو مسلکی مدیریت روان شناسی در این مرکز، می گوید:

" ما دو شفت داریم و در هر شفت به تعداد 15 نفر تحت آموزش قرار دارند. برای آنانی که سواد دارند کتاب و آموزش کمپیوتر ارایه می نماییم؛ آنانی که از نعمت سواد بهره مند نیستند، با نمایش فلم های آموزشی برای شان آموزه های مثبت را تدریس می نماییم. بیشتر این اطفال در پاکستان از یک الا شش ماه آموزش دیده اند؛ اما برنامه های آموزشی مرکز اصلاح و تربیت اطفال در مدت یک و یا دو سال، خیلی برای شان مفید واقع شده و تأثیرات مثبت در قبال داشته است."

 

نفرت از زنان؟

ترغیب کودکان به کتاب خوانی، بیشتر از هرچیز دیگر، در مرکز اصلاح و تربیت اطفال مشهود است.

در کتاب خانۀ این مرکز، کتاب هایی بسیار با عنوان های گونه گون، دیده می شود.

از داستان های پیامبران و قصه های قرآن گرفته تا "اسلام و دموکراسی" و کتاب هایی چون "زنان برگزیدۀ تاریخ" و "سیر مطبوعات در افغانستان"!

با همۀ این تلاش ها، چنین به نظر می رسد که بیشتر کودکان انتحارکننده در این مرکز، هنوز با همان طرز تفکر پیشین خودشان به سر می برند.

عزیزه عدالت خواه:

"بیشتر اطفال انتحاری، حتا برایم سلام نمی دهند و برخورد خوبی با من ندارند؛ چون من زن هستم، از من بد می برند."

 

کودکان و جنگ افغانستان

"تنها در بیش از یک سال گذشته، تقریبن 150 کودک ره گرفتار کردیم که می خواستند حملۀ انتحاری یا ماین گزاری کنند؛ بیشتر اینا ره به خانواده های شان تسلیم دادیم و تلاش کردیم پیوند شان با تروریستان به کُلی قطع گردد."

گفته هایی از یک مقام امنیتی افغان.

به گفته وی، همۀ این بازداشت شده گان از 12 تا 17 سال، سن داشتند.

اما آسیب پذیری کودکان در جنگ افغانستان، در همین جا پایان نمی یابد.

افزون بر به کارگیری از کودکان، در چنین فعالیت های خراب کارانه، خشونت ها در این کشور نیز بیشتر جان کودکان را می گیرد.

در حالی که شماری از کودکان انتحار کننده در مرکز اصلاح و تربیت، هنوز هم می خواهند تا با رهایی از بند، در تلاش اجرای یک حملۀ انتحاری برآیند؛ این گزارش حاکیست که کودکان از همه بیشتر، در رویداد های هراس افگنانه تلفات دیده اند.

تنها در سال 2012 میلادی، دست کم 42 کودک در حمله های انتحاری در افغانستان کشته و 68 تن دیگر هم زخمی شده اند.

بر بنیاد یک گزارش یوناما، در شش ماه نخست سال روان میلادی هم، 231 کودک در نتیجه حمله های انتحاری و دیگر خشونت ها در افغانستان جان باخته اند و نیز 529 تن دیگر در این رویدادها زخم برداشته اند.   

 

دشمنی با "آی اس آی"؟

پیوند گروه های شورشی و هراس افگن با استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) به هیچ صورت تازه گی ندارد.

امروز حتا بیشتر شهروندان پاکستان هم به این موضوع اعتراف می کنند.

در این میان از مدرسه های دینی در این کشور، نیز به عنوان مراکز آموزش هراس افگنی نام برده می شود.

با این حال داستان حبیب رحمان چیزی دگر است.

"دشمنی من با پاکستان و امریکایی هاست! اگر توان داشته باشم، باز پاکستانی ها و امریکایی ها را آرام نخواهم گذاشت. امریکایی ها برادرانم را شهید می سازند و پاکستانی ها زمینه سازی نموده اند تا امریکایی ها به کشورم بیایند و برادرانم را به قتل برسانند. پاکستانی ها بزرگ ترین دشمن من استند؛ حتا بیشتر از امریکایی ها! آیا شما می دانید "آی اس آی" بالای افغان های ما چه ظلمی را روا داشته است؟"

 

حملۀ انتحاری؛ دینی یا سیاسی؟

آگاهان چنین می پندارند که کودکان و نوجوانان - بیشتر از دیگران - به مسایل دینی و مذهبی گرایش دارند.

هرچند آنچه که عدم آگاهی درست آنان از این مسایل دانسته می شود، از علت های اساسیی به شمار می رود که باعث رو آوردن شان به گروه های شورشی و هراس افگن می گردد. 

مولوی هدایت یکی از عالمان دین در این باره می گوید:

"عمل انتحاری را اطفال زمانی می پذیرند که در مدارس، تحت نظر استاد های شان و علمایی که فتوا می دهند و شرایط و زمان را درست درک کرده نمی توانند که کَی در کجا و به خاطر چی عمل انتحار را انجام دهند.

بالای اطفال تاثیر گذاری می کنند و انتحاری را برای این اطفال عمل شایسته تعریف می نمایند؛ رفتن به جنت توسط انتحاری را برای شان به ساده گی توجیه می نمایند؛ این مسایل در ذهن اطفال به زودی جای گزین گردیده و اطفال در نداشتن علم کافی شرعی، این برنامه را می پذیرند.

هر گاه این اطفال از عقل و سن کامل برخوردار باشند و معلومات کافی در علوم شرعی داشته باشند؛ در آن صورت می توانند حلال و یا حرام بودن عمل انتحاری را درک نموده و هیچ گاهی حاضر به انجام همچو یک عمل نخواهند گردید."

 

برگشت به بهشت طالبان؟

اما - همان گونه که حبیب رحمان می گوید – آیا کسانی هم، به دنبال آزادی شان از مرکز اصلاح و تربیت، در تلاش اجرای حمله های هراس افگنانه شده اند؟

وقتی این پرسش را با مسوولان مرکز در میان گذاشتم؛ پاسخ آنان – با قاطعیت - "نه" بود!

هرچند زمانی که می خواستم آنجا را ترک گویم، یک مسوول امنیتی مرکز از چنین رویداد برایم یاد کرد:

"یک کودک ره شاهد بودیم که وقتی کرزی صَیب آزادش می کد، واضح گفت که باز انتحاری می کنه؛ همو بود که رفت و یک مدت بعد، دیدیم که او ره دوباره (به اتهام هراس افگنی) دستگیر کرده و اینجه آوردند."